‍ برای فرزادعلیزاده عکاس سختکوش ایرنا؛

آقافرزادِ فتوژورنالیست و قصه‌ی هزار و یک غم‌‌‌اش

ز دور که می آمد، با نور ولبخند می آمد؛ با دوربینی بر دوش، باگرمی و دلگرمی .... امروز اما در آرامستان مسافران ابدی، دوربینی بر دوش نداشت، اندوهی سهمگین به دوش می کشید. گویی صد سال پیر و پیرتر شده بود، پنداری، غمی سترگ بر هزاران غم‌ کهنه‌اش سنگینی می کرد. لبخندهایش به یغما رفته بود، عکسی در کار نبود، تبسمی در کار نبود. هر آنچه بود، غم بود و کم نبود؛ اگر غم را چو آتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه

 

آقا فرزاد امروز در سیطره آه و اندوه بود. روزگار با وی ناسازگاری ونامرادی کرده بود، او امروز ناباورانه، برادرش را سوگوار و اندوهناک،به دل خاک سپرد.
برادرش عباس، تمام شب را در کنار مادر قصه‌ی هزار و یک غم را واگویه کرده بود پس از آن “اَجَلٍ مُسَمًّی”، به یکباره به سراغش آمده بود. یکباره از نفس افتاده بود و رویای شیرین مادر را به رنگ پائیز، ترسیم کرده بود. مادرپیر، با دستپاچگی، دست‌های عباس را نوازش کرده بود، پاهای عباس را تکان داده بود، چشمان عباس را بوسیده بود که؛
_ جان مادر بیدارشو!
_امید مادر صبح شده…
این چه وقت خوابه؟!
ازاین خواب عمیق بیدارشو

غافل از آنکه مرگ، خوابی عمیق‌تر به درازنای روزگاران، برای پسر جوانش به ارمغان آورده بود. تاساکت و خاموش، خرسند و خشنود، به ابدیت برسد.
در مراسم خاکسپاری برادر آقافرزاد، نه ماکسیما پارک شده بود و نه شاسی بلندها، نه بلند مرتبه‌ها و عالی‌رتبه‌ها بودند و نه نماینده‌ها….همسایه‌های نجیب و بامعرفت اما بودند، فامیل و دوستان راستان آمده بودند، چند خبرنگارپیشکسوت، چند رسانه نام آشنا، چند آدم فهیم دردمند بی ریا،نمی‌گذاشتند تابوت برادر بر دوش او سنگینی کند. آنانکه آقافرزاد، عکاس هنرمند خبرگزاری ایرنا، سال های سال، شریک غم و شادیشان بوده و تمام عکس‌های رسانه‌ای و هنری‌شان را مدیون او هستند.
بی تردید آقا فرزاد، بی‌پروا از حوادث سرنوشت، غم‌ها را پشت سر خواهد گذاشت و در برابر ناملایمات روزگار، قامت، راست خواهد کرد و برای گرفتن عکس‌های خبری و رسانه‌ای با عمق میدان، بلندترین لنز خود را تنظیم می کند، دوربین را در اولویت دیافراگم قرار می دهد و خواهد توانست مثل همیشه لنز دوربین را برای خلق تصاویر ناب،هنرمندانه و صبورانه، باز وبسته به خدمت بگیرد. بی شک آقافرزاد یکبار دیگر به یاد برادر، دوربین را با مسئولیت به دوش خواهد گرفت و با تبسم و فلش‌بک به خاطرات دیروزی‌ها، نقش یک‌ فتوژورنالیسیت حرفه‌ای و مردمی را در عرصه رسانه وخبر، ایفا خواهد کرد.