انتخابات، ایل گرایی و رسالت رسانه ها
دلایل متعددی در تشدید ایل گرایی نقش دارند، از جمله: از آنجا که نتایج تحقیقات در چند دهه اخیر نشان داده اقتصاد ایران مبتنی بر «اقتصاد رانتیر» بوده و یکی از مهمترین ویژگیهای دولت رانتیر؛ غالب بودن«رویکرد توزیعی» بر«رویکرد تولیدی» آن است؛ لذا در یک جامعه ایلی، توزیع منافع حاصل از فروش نفت در بین مردم به انحاء مختلف؛ به صورت طبیعی حس رقابت و انسجام در بین ایلات را برای به دست آوردن منافع دولتی بیشتر، تقویت خواهد کرد.
همچنین در فقدان شفافیت و فقدان حاکمیت قانون؛ نمایندگان مردم در دستگاههای قانونگذار و اجرایی، از قدرت قابلتوجهی برای چانهزنی، جذب و توزیع منابع، برخوردار خواهند بود. در این میان و در عرصهی انتخابات محلی حس «رقابت» و «انسجام» تشدید شده و به سایر حوزهها نیز گسترش داده میشود.
تمایل غالب ما ایرانیان به راههای میانبر و یک شبه، برای رسیدن به مال و مقام – بدون احراز شرایط لازم – از یک طرف و فقدان نظارت بر تخلفات افراد ذینفوذ از طرف دیگر؛ در آستانه انتخابات بازار وعده و وعیدها را کاملاً گرم میکند. با گرم شدن تنور انتخابات، گرایشهای سیاسی سطحی افراد فرصت طلبِ به حاشیه رفته و «هم ایلی بودن» به یک اصل مهم تبدیل میشود. در چنین شرایطی، بعضاً پایبندی به تفکرات به فراموشی سپرده شده و طبق معمول، افرادی با گرایشهای سیاسی متفاوت در دفاع از هم ایلی غیر هم فکر؛ در پشت تریبون قرار گرفته و به ایراد سخنرانی میپردازند.
یکی دیگر از دلایل گسترش تفکرات ایلی، شفاف نبودن شناخت مردم از تعاملات قانونی و در عوض، شفاف بودن شناخت آنها از روابط ایلی و قبیلهای است. فقدان نظارتهای قانونی بر عملکرد و تصمیمات مدیران و منتخبان باعث شده تا تصمیم گیران بتوانند در راستای منافع خود یا ایل و تبارشان تصمیمگیری نموده و منافع دیگران را نادیده بگیرند. در این روند، عموم مردم شناخت یا اعتماد چندانی از اصول یا منابع قدرت و چگونگی تصمیمگیری در آن را ندارند اما همین مردم؛ از شناخت کافی در تعاملات ایلی و قبیلهای برخوردار هستند. بدیهی است که مردم در این اوضاع و احوال، روابط قانونی را در قالب روابط ایلی و قبیلهای ترجمه و تفسیر می کنند زیرا شناخت آنها از روابط ایلی، شفاف و اعتماد آنها نیز بیشتر است. در نتیجه به تعبیری، به نزدیکترین و قابل اعتمادترین روابط خود؛ که روابط ایلی است اعتماد میکنند نه به دورترین و غیرقابل اعتمادترین آنها که قانون است.
نتیجهی چنین روندی، از یک طرف به حاشیه رفتن و یا حذف افراد شایسته و توانمندی است که فاقد پشتوانه ایلی و طایفهای قوی در استان هستند و از طرف دیگر، قدرت یافتن کسانی است که صلاحیت و توانمندی لازم را نداشته و به صرفِ خواست ایل یا طایفه، به قدرت رسیدهاند. در نتیجهی نهادینه شدن این پدیده، شایسته سالاری فراموش شده، نخبگان و چهره های توانمندِ فاقد پشتوانهی ایلی به حاشیه رفته و حقوق عموم افراد جامعه و حتی حقوق کسانی که با تعصب تمام، سینهچاک این تفکر بوده و حامی کاندیدای هم ایلی خود بودهاند؛ در بلندمدت مورد بیتوجهی قرار گرفته و پایمال میشود.
در چنین شرایطی، از رسانه و مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی؛انتظار می رود بیش از پیش به نقش روشنگری و آگاهی بخشی خود توجه نموده و از دمیدن بر آتش مخرب «ایل گرایی» دوری کرده و به معیارهای حرفهای خود پایبند بوده و یقین داشته باشند پایبندی به چنین اصلی؛ احترام به شعور و آگاهی مخاطبان آنهاست!
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : 0